وقتی جکی چان پلیس آمریکایی رو سر کار میذاره
من کارآگاه کارتر هستم
آیا به انگلیسی صحبت میکنی؟
کلمات من رو که از دهنم درمیاد میفهمی؟
اصلا نمیتونم این رو باور کنم
اول یه ماموریت الکی بهم دادن، حالا آقای رایس رونی
حتی انگلیسی هم صحبت نمیکنه
بیا مرد!!!!! من میام اینجا
کیف رو بذار عقب
کیفت رو بذار عقب
نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه…
کیف خودت رو بذار عقب..
من پیک نیستم. من افبیآی هستم.
میفهمی؟
کاپیتان، فکر نمیکنم این خندهدار باشه.
نه، دارم جدی میگم!!!!!!
باید به افبیآی زنگ بزنی و بگی اشتباه کردی.
نمیتونم این کارو بکنم، کارتر.
من مطمئن هستم که شما و آقای
مطمئنم که شما و آقای لی وقت خوبی با هم خواهید داشت.
بیا بیرون الان………!!!!
کجا میری؟؟؟ ها؟
مگه نگفتم اونجا کنار دوک بمونی؟
هی ! فکر میکنی داری چیکار میکنی؟
به کار خودت برس…..
هی ! هی !
اینجا چه اتفاقی داره میوفته؟
تفنگ رو بذار زمین……
تکون نخور!
تفنگهات رو بنداز پایین. _هی، مرد !
افبیآی!! من پلیسم.
فقط دارم بهش نشون میدم چطور باید یه سلاح رو از یه مظنون بگیرم
دیدگاهتان را بنویسید