ویدئو: این داستان، کارجوی اخلاق مدار

کارجوی اخلاق مدار

باشه، می‌خوام

یه چیزی رو امتحان کنم

این خودکار رو به من بفروش.

آقا این یه ماژیکه.

باشه، اون ماژیک رو به من بفروش.

آیا شما به ماژیک نیاز دارین؟

خب، واقعاً الان به ماژیک نیاز ندارم.

پس چرا می خوای من این ماژیک رو به شما بفروشم؟

چون میخوام

مهارت فروش شما رو

امتحان کنم که خوبه یا نه؟

آقا اگر کسی به چیزی نیاز نداره،

چرا باید اون رو بهش بفروشم؟

اگه مشتری به چیزی

نیاز نداشته باشه

هیچ‌وقت چیزی رو بهش نمی‌فروشم.

چون پدرم همیشه می‌گفت،

قبل از اینکه چیزی رو بفروشی

باید خودت بهش ایمان داشته باشی.

نمی‌خوام دیگه راجع به پدرت چیزی بشنوم.

نمی‌خوام راجع به چیزی بشنوم.

فقط اون خودکار رو به من برگردون.

پدرم به من افتخار نخواهد کرد.

خودکار رو برگردون.

این ماژیکه!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *